فرنامفرنام، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

فرنام طلا و بلای مامان و بابا

آغاز

1390/1/19 17:40
نویسنده : مامان فرنام
848 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من مامان فرنام میخوام خاطرات و شیطنتها ی طلامو بنویسم تا بعدا خودش

بخونه و بدونه چقدر عزیز بوده

از لحظه حضورت توی زندگیمون شروع می کنم

یادمه روز دهم مرداد ۸۸ بود سالگرد ازدواج من و بابا ایوب که فهمیدم تو عزیز دلم توی

وجود منی بابا ایوب خیلی خوشحال بود و می گفت بهترین هدیه سالگرد ازدواجو گرفتم

منم خیلی خوشحال بودم و دلم غنج می رفت و با وجود تو احساس غرور می کردم  .

من و بابا ایوب رفتیم طرقبه و حسابی جشن گرفتیم

الان که دارم این مطلبو می نویسم تو طلای مامان شیطتنت می کنی و میخوای موسو

ازم بگیری

صبر کن پسرم نوبت تو هم میشه  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایی جون
19 فروردین 90 23:42
سلام کار بسیار خوبی می کنید و حتما خاطرات زیبایی میشه نی نی جون بعدا خودش خیلی خوشحال میشه به ما هم سر بزنید خوشحال میشم به ما هم سر بزنید و ما با نظرتون خرسند کنید.
الهام
10 خرداد 91 0:10
سلامممممممم عزیزم پسر من هم اسمش فرنام هستش و شهریور 88 به دنیا اومده خیلی وبلاگ قشنگی داره انشالله خدا این گل پسر رو برات حفظ کنه